با عجایب هفتگانه جهان باستان اشنا شویم...
آثار شگفتانگیز موسوم به عجایب هفتگانه جهان نماد نبوغ و خیالپردازی و سختکوشی مردم باستانی بودهاند. در این نوشته سعی داریم با این عجایب آشنا شویم پس با ما همراه باشید.
1)هرم بزرگ جیزه:
هرم بزرگ جیزه (که همچنین با نام هرم خوفو یا خئوپس هم شناخته میشود) قدیمیترین و بزرگترین هرم از مجموعه سهگانه اهرام مصر است. این هرم در شهر جیزه مصر واقع شدهاست و قدمت آن به حدود ۲۵۶۰ سال پیش از میلاد برمیگردد.
باستانشناسان بر این باورند که در واقع این هرم به عنوان مقبرهای برای فرعون خوفو مصر و به دستور او و طی مدت ۱۰ تا ۲۰ سال ساخته شدهاست.
این هرم با ارتفاع ۱۴۶/۶ متر است و پوشش بیرونی این هرم از سنگ آهک بوده که امروزه فقط بخشی از آن در اطراف پایهها دیده میشود و سطح ناهموار دیوارههای هرم در واقع مصالح زیرین آن است.
این پوشش آهکی در زمان قدیم باعث بازتاب نور خورشید شده و این هرم همانند مرواریدی در بیابانهای مصر میدرخشیدهاست. نظریههای علمی زیادی در مورد روش ساخت این هرم مطرح شده که مهمترین آن «برداشتن سنگ از معدن، کشیدن، بلند کردن و قراردادن در محل ساخت هرم» است.
در هرم بزرگ، ۳ اتاق شناخته شده وجود دارد. به ترتیب بالاترین اتاق که به «اتاق پادشاه اصغو» معروف است، سپس «اتاق ملکه کیبرا» و پایینیترین اتاق که در سنگ بنای هرم کندهکاری شده و به نظر ناتمام رها شدهاست. در مجموعه اهرام جیزه ۳ هرم کوچکتر ساخته شده که برای همسران دیگر فرعون بودهاند.
2)باغ های معلق بابل:
باغهای معلق بابل یا باغهای معلق سمیرامیس و دیوارهای بابل ( در منطقه عراق کنونی) یکی از عجایب هفتگانه جهان هستند.
از این باغها به عنوان شاهکارهای مهندسی متشکل از مجموعهای از باغهای ردیفی شامل طیف متنوعی از درختها، بوتهها، و شاخهها شبیه به کوه سبز بزرگی ساخته شده از آجر یاد شده است.
هردو این آثار ظاهراً به دستور بختالنصر دوم در حدود ۶۰۰ سال پیش از میلاد ساخته شدهاست. این آثار در نوشتههای مورخان یونانی مانند استرابو و دیودوروس سیکولوس ذکر شدهاست ولی همچنان در مورد وجود آنها ابهاماتی هست.
در حقیقت در هیچیک از نوشتههای بابلی در مورد وجود این باغ مطلبی ذکر نشدهاست. در طول قرنها این منطقه با باغهای نینوا درآمیخته ولی در حکاکیهای موجود در آن نواحی روشهای انتقال آب رودخانه فرات به ارتفاعی که برای این باغها احتیاج بودهاست , آورده شدهاست.
این باغها برای خوشحال کردن همسر بختالنصر که بیمار بودهاست ساخته شدهاند. آمیتیس دختر هوخشتره (پادشاه ماد) با بختالنصر ازدواج کرد تا میان دو قوم صلح پایدار برقرار گردد. سرزمین ماد که آمیتیس از آن میآمد سرزمینی سرسبز و کوهستانی و پوشیده از گیاهان و درختان مختلف بود ولی سرزمین بابل در منطقهای مسطح و فلاتی خشک قرار گرفته بود. یکی از دلایل بیماری آمیتیس هم دوری او از سرزمین خوش آب و هوای خود بود بنابراین بختالنصر تصمیم گرفت باغهای معلق بابل را در ارتفاع برای همسر خود بسازد.
واژهٔ معلق که برای این باغها استفاده میشود در حقیقت به این معنی نیست که باغها بهوسیله طناب یا ریسمان به یکدیگر متصل بودهاند بلکه احتمالاً ترجمه ی اشتباه کلمهای یونانی به معنای تراس یا بالکن بودهاست.
استرابو در قرن اول قبل از میلاد مینویسد: تراسها در طبقاتی روی یکدیگر واقع شده بودند و هرکدام دارای ستونهای سنگی مکعب شکل توخالی بودهاند که توسط گیاهان پوشیده شده بود. تحقیقات بیشتر در منطقه بابل منجر به یافتن پایههای این ستونها شدهاست.
3)معبد آرتمیس:
معبد آرتمیس، ۵۵۰ سال قبل از میلاد در افسوس از شهرهای یونانینشین آسیای کوچک (در حال حاضر در ترکیه) ساخته شدهاست. این معبد به افتخار ایزدبانویی محلی ساخته شده بود که توسط یونانیان با آرتمیس، الهه شکار، وحوش و زایمان تلفیق شده بود. ساختمان این معبد در نزدیکی شهر سلجوق و بناهای تاریخی اِفِسوس قرار دارد.
معبد آرتمیس در شهر اِفِسوس در حدود ۵۰ کیلومتری شهر ازمیر ترکیه قرار داشتهاست. این معبد به عنوان زیباترین بنای روی زمین شناخته میشدهاست و به همین دلیل در میان عجایب هفتگانه جا دارد.
هرچند که زیربنای باقیمانده از این معبد تاریخ ساخت آن را قرن هفتم قبل از میلاد مشخص میکند. اما راه یافتن معبد آرتمیس در فهرست عجایب هفتگانه به حدود ۵۵۰ قبل از میلاد مربوط میشود.
این بنا که به آن معبد بزرگ مرمرین گفته میشود، به دستور کرزوس شاه لیدی و به جای یک ساختمان قدیمیتر که بر اثر سیل نابود شده بود به کرسیفون (Chersiphron) معمار یونانی سفارش داده شد. معبد با مجسمههای برنزی که توسط ماهرترین مجسمه سازان آن زمان ساخته شده بودند تزئین شده بود.
هنرمندانی نظیر فیدیاس، پلیکلیتوس (Ploycleitus)، کرسیلاس (Kresilas) و فرادمون (Phradmon).
بازرگانان، جهانگردان، صنعتگران و پادشاهان از این محل مقدس دیدن میکردند و احترام خود را با آوردن هدایای مختلف ابراز مینمودند. تحقیقات اخیر باستانشناسی به یافتن تعدادی از این هدایا که شامل مجسمههای طلا و عاج آرتمیس، گوشوارهها، دستبندها و گردنبندهایی زیبا اثر صنعتگران دنیا هستند منجر شدهاست.
4)تندیس زئوس در المپیا:
تندیس زئوس خدای یونان در المپیا یکی از عظیمترین تندیسهای جهان و از عجایب هفتگانهٔ دنیای قدیم بودهاست.
در دوران باستان المپیا مرکز مذهبی در جنوب غربی یونان بودهاست. یونانیان باستان زئوس پادشاه خدایان را میپرستیدند و در زمانهای مشخص به افتخار او جشنهایی برپا میکردند.
در این جشنها مسابقات ورزشی هم انجام میشد. تا آنجا که در تاریخ ثبت شده، نخستین بازیهای المپیک در سال ۷۷۶ پیش از میلاد برگزار شدهاست و تا سال ۳۹۳ پس از میلاد یا تا سال ۴۲۶ پس از میلادهمچنان بازیها برگزار میشد.
برای مردمان دنیای قدیم این بازیها خیلی مهم بودند؛ چندانکه در زمان برگزاری مسابقات جنگها متوقف میشد تا شرکت کنندگان و تماشاگران بتوانند به آسانی خود را به محل مسابقات برسانند.
در یونان قدیم و یونان باستان به امپراتور و فرمانروای خشکی ها که مسلط بر دریاها بود را زئوس نامیدند و از او تندیسی ساختند و در المپیا گذاشتند و نگهداری می کنند.
5)آرامگاه هالیکارناسوس:
آرامگاه هالیکارناس یکی از عجایب هفتگانه جهان میباشد که ویرانههای آن در شهر بودروم ترکیه واقع شدهاست.
این آرامگاه میان سالهای ۳۵۳ تا ۳۵۰ پیش از میلاد برای ماسول پادشاه کاریا و ساتراپ هخامنشیان ساخته شد.
زمان ساخت آن در دورهٔ سلطهٔ اردشیر سوم بر منطقهاست و بانی آن همسر و خواهر ماسول، آرتمیس دوم بود و پس از مرگ ماسول توسط معماران یونانی(در آن دوره منظور از یونان غالبا ساتراپی ایونیه بود) طراحی گردید.
محل ساخت آن هالیکارناس (بودروم امروزی در ترکیه) است و خرابههای آن وجود دارد. آرامگاه آرتمیس نیز در همین ساختمان است.
به دلیل آوازهٔ این سازه، واژهٔ Mausoleum در دوران پسین از روی نام ماسول ساخته و به آرامگاههای کشوری در انگلیسی و سایر زبانهای اروپایی گفته شد. در فرانسوی به آن موزوله میگویند.
آرتمیس برای یافتن معماران ماهر گروهی را به سراسر جهان فرستاد تا سرانجام آنان دو معمار برجسته را به نامهای ساتیروس و پیتیس یافتند.
ارتفاع این بنا ۴۵ متر بودهاست و قسمت پایینی بنا به شکل مکعب بودهاست و روی هر کدام از چهار دیوار اصلی تندیسهایی به شکل خدایان و فرشتههای یونانی به چشم میخوردهاست.
روی قسمت مکعبی شکل در پایین بنا یک هرم مرمری و سفید رنگ همراه با مردی که سوار بر اسب است (احتمالاً موسول) وجود داشتهاست. ستونهایی برای زیبایی در بیرون مقبره قرارداده شده بودند. این آرامگاه از خشم مسیحیان متعصب دور نماند و ویران شد.
خمره خشایارشا در پای راهپله این آرامگاه کشف شد.
آرامگاهی آرام و سنگی که روبه بالا و روبه خورشید و ستارگان است آرامگاه هالیکارناسوس نام دارد که بشر را متعجب و متحیر می کند.
6)غول رودس:
غول رودس نام تندیسی است از هلیوس (Helios) ‐ خدای خورشید ‐ که به قولی در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشتهاست و به همین دلیل به غول رودس معروف گشتهاست.
این تندیس، علیرغم اینکه پس از ساخته شدن تنها 66 سال پابرجا بود، از سوی غربیان به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان اعلام شدهاست. بنا به گفته تاریخ نگاران این تندیس عظیم حتی در زمانی که بر روی زمین افتاده بود هم بسیار شگفتانگیز بود. این غول تنها یک تندیس عظیم نبود بلکه نماد اتحاد مردم رودس بهشمار میرفت.
یونان باستان در بیشتر دوران تاریخی خود، شامل ایالاتی با قدرت محدود بودهاست. جزیره رودس شامل سه ایالت یالیسوس (Ialysos)، کامیروس (Kamiros) و لیندوس (Lindos) بودهاست. در ۴۰۸ پیش از میلاد، این شهرها با هم متحد شده و یک قلمرو با پایتخت واحد به نام رودس، به وجود آوردند.
این شهر از نظر اقتصادی بسیار پیشرفته بود و با مصر مراودات تجاری داشت. در سال ۳۰۵ قبل از میلاد آنتیگونیهای مقدونیه، رودس را محاصره کرد تا این ارتباط تجاری را از بین ببرد.
آنها هرگز موفق نشدند به داخل شهر نفوذ کنند و پس از امضای قرارداد صلح در سال ۳۰۴ قبل از میلاد، آنتیگونیها محاصره را ترک کردند و مقدار هنگفتی جنگافزارهای گرانبها برجا گذاشتند. اهالی رودس این غنایم را فروختند و به افتخار اتحاد خود، با پول آن تندیس عظیم را بنا کردند. ساختن این تندیس ۱۲ سال طول کشید و در سال ۲۸۲ قبل از میلاد به پایان رسید. سالها این تندیس در ورودی بندر پابرجا بود تا زمینلرزه شدیدی در سال ۲۲۶ قبل از میلاد به شهر آسیب فراوان رساند و تندیس را از ضعیفترین بخش آن (زانوهای غول) شکست.
اسکندر مقدونی هزینه تعمیر آن را به عهده گرفت اما یک پیشگو، عمل بازسازی را منحوس خواند و در نتیجه پیشنهاد وی پذیرفته نشد.
باقیماندهٔ تندیس بیش از ۸۰۰ سال بر خاک افتاده بود تا اینکه عربهای مسلمان به فرماندهی معاویه پسر ابوسفیان، در سال ۶۵۴ پس از میلاد مسیح به رودس هجوم بردند. آنها بقایای تندیس را از هم باز کردند و به یک بازرگان یهودی اهل سوریه فروختند. گفته شدهاست که ۹۰۰ شتر این بار عظیم را به سوریه حمل کردند.
7)فانوس اسکندریه:
فانوس ساحلی اسکندریه ، (به لاتین: Turris Pharia یا Pharus Alexandrinus) یکی با تلفظی دیگر: فانوس) به معنای چراغ دریایی را برای این نوع ساختمانها و منارههایی که چراغ دریایی بر فراز آن است به کار میبرند.
برج دریایی اسکندریه در زمان پادشاهی جانشین اسکندر، یعنی «بطلمیوس دوم» (۲۴۷ – ۳۰۴ پیش از میلاد) به وسیله معماری به نام «سوستراتوس» ساخته شد.
آنچه تاریخ دربارهٔ ارتفاع برج ذکر کردهاست باورکردنی نیست. یونانیها میگویند در حدود ۲۷۲ متر ارتفاع داشته، ولی اعراب که ۱۰ قرن بعد توانستند قدم به مصر گذارند گفتهاند بلندای ویرانه برج دریایی اسکندریه به ۱۶ متر میرسید.
این برج روی پایهای چهارگوش که ۶۹ متر ارتفاع آن بوده از دیواری ۸ ضلعی و ۳۸ متری بالا رفتهاست که برج ۹ متری دیگری روی آن بنا شدهاست که بر فراز برج اخیر فانوس دریایی پرتوافکن بود. فانوس دریایی اسکندریه برفراز برج عظیم آن روشن بوده و این برج تا سده ۱۲ جایگاه فانوس دریایی بودهاست.
در سال ۱۳۷۵ میلادی بر اثر زمینلرزه شدیدی که در اسکندریه و سایر نقاط اطراف آن روی داد، برج دریایی اسکندریه زیر و رو شد و از ویرانههای آن هم چیزی به دست نیامد. گفته میشود بر روی برج یک آینه غول پیکر نصب بودهاست.